به نام چاشنی بخش زبانها ** حلاوت بخش معنی در بیانها
با بیتی از شاعر شوریدۀ کویر، وحشی بافقی، سخن خود را آغاز میکنم. آشنایی من با خانم گلرخسار صفی اوا، شاعر، نامآور تاجیک، برمیگردد به سال 1371 و آنهم زمان برگزاری یادمان بزرگداشت نیما یوشیج در تهران و یوش که من و ایشان هر دو در آنجا سخنرانی داشتیم و چند روزی به گپ و گفتگو دربارۀ نیما گذشت. آن روزه...
اکنون به شناسایی او از زبان دوست مشترک مان زنده یاد رستم عجمی که خود از سخنوران خوب و پرآوازۀ تاجیکستان بود؛ پرداخته میشود:
«گلرخسار را بهجرئت میتوان، پرآوازهترین زن شاعر تاجیکستان لقب داد. این بلندآوازگی، هم به خاطر اشعار دلنشین اوست و هم به خاطر شخصیت چندوجهی وی که شاعر، رماننویس و سیاستمدار به نامی است.
بانو گلرخسار صفی اوا، شاعرۀ مردمی تاجیک، در 17 دسامبر سال 1947 میلادی (برابر با 26 آذر 1326) در روستای یَخچ ِ ناحیۀ دربند، زاده شد و در سال 1968 میلادی، تحصیلات خود را در دانشکدۀ تاریخ و ادبیّات تاجیکستان به پایان رساند. نخستین اشعار گلرخسار در سال 1962 میلادی در نشریات ادبی به چاپ رسید تا او را بهعنوان شاعری شایستۀ اهمیت به جامعه ادبی تاجیکستان معرّفی کند. او بعدها فعالیت در حوزۀ مطبوعات را در کسوت مدیر بخش مطبوعات کمیته مرکزی جوانان تاجیکستان و سردبیر روزنامه پیانر تاجیکستان ادامه داد و به دبیری کانون نویسندگان ارتقاء یافت. ” در پناه سایه”، ” زنهای سبز بهار” و ” سکرات موت” برگی دیگر بر چهره ادبی گلرخسار گشود و او را بهمثابۀ رماننویسی موفّق، به داستان نویسان و داستان خوانان معاصر تاجیک شناساند.
دفترهای شعر گلرخسار، یکی پس از دیگری و هرکدام موفّق تر از دفتر پیشین به چاپ رسید تا شعر پهناور پارسی، حضور شاعری توانا را پاس بدارد. در ایران، “گلچین اشعار گلرخسار” (نشر الهدی، 1994 میلادی) “زادروز درد” (سروش، 1996 میلادی) و “آیت عشق” (1992 میلادی) به دست مشتاقان شعر رسیده است، امّا جز اینها باید از “اشک طوفان” (1992 میلادی لوکزامبورگ) نیز بهعنوان آثار گلرخسار { یادکرد. بههرروی آثار او } از ابتدا تاکنون ازاینقرار است: “بنفشه” (1970 میلادی)، “خانۀ پدر” (1973 میلادی)، “شبدر” (1975 میلادی)، “افسانۀ کوهسار” (1975 میلادی)، “گهوارۀ سبز” (1984 میلادی به خط فارسی) و “زادروز درد” (1995 میلادی، مسکو) و آثار بسیاری دیگری که از این شاعر شیرینگفتار به زبان روسی در مسکو به چاپ سپردهشده است. شعر گلرخسار را میتوان لولای شعر گذار از دوران شوروی به دوران استقلال تاجیکستان دانست.
او نیز همچون “مؤمن قناعت”، از نمایندگان تاجیکستان در مجلس شوروی و از سرآمدان استقلال این کشور به شمار میآید. او نخستین شاعر تاجیک بود که در مقام عضو مؤثر مجلس شوروی در اوایل دهه 90 میلادی به ایران سفر نمود و زمینۀ ارتباط فرهنگی گستردهتر میان دو کشور را فراهم نمود. بااینحال که تأثیرپذیری زیاد گلرخسار از شاعران روس، غیرقابلانکار است، امّا او حافظ و بیدل را استادان درجۀ اوّل خود میشمارد و شعر خود را بیشتر منسوب به فضای شعر این دو قلّه شعر فارسی میداند. تاکنون دو کاست شعرخوانی با صدای گلرخسار به بازار عرضهشده است؛ “خیابان زن تنها” و “اشک طوفان”. هنوز هم پس از گذشت سالها از محبوبیت زیادی در میان شعر دوستان تاجیک برخوردار است. او را باید مترجم توانایی نیز دانست. ترجمههای او از اشعار و آثار “لورکا”، “کامو”، “فیض احمد فیض” و “بِرگولس” پل ارتباط علاقهمندان به شعر در تاجیکستان با شعر فرنگستان بوده است. گلرخسار صفی آوا همچنین جایزۀ عمومی اتّفاق شوروی (1988 میلادی) و جایزۀ جوانان تاجیکستان (1975 میلادی) را از آن خود کرده و از سال 1971 میلادی عضو پیوسته کانون تاجیکستان است. چند شعر از او زادِ خوانِ ضیافت این صفحه است. »
از بین اشعار زیبای او به نمونه ای بسنده می شود:
زندگی با چشم گریان رفت،حیف روی دریا اشک توفان رفت،حیف
خواب بودم بر سر زانوی وقت عمر، چون خواب پریشان رفت،حیف
گلشن با خون دل پرورده ام جلوه گاه برف و باران رفت،حیف
عطر گل در سطر باران ماند، ماند فصل گل در وصل و هجران رفت،حیف
راز گل در ناز گل ناگفته ماند ساز دل با آه سوزان رفت،حیف
عشق شاعرزاد و شاعرپرورم در وفات خود غزل خوان رفت،حیف
ازمیان سروده هایی که به گلرخسار تقدیم شده ، تنها به خواندن بیتی زیبا از شاعر یزدی تبار ایران، مهدی اخوان ثالث در حقّ ایشان بسنده میشود:
به شام ِ ما غریبان، چون شفق، گل کرد، گلرخسار
سماع را پُر شمیم ِ سیرِ سنبل کرد گلرخسار
کتاب چاپشده گلرخسار در ایران:
تاکنون نه کتاب از او در ایران به نامهای زیر چاپشده است:
- اشک طوفان: گلچین اشعار گلرخسار صفیاوا، شاعر تاجیک. برگردان از الفبای کریل به فارسی میرزا شکورزاده. تهران: دبیرخانۀ شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی،1378، ۴۷۲ ص.
- روایت ناگفته: باز نگاری خاطرات زبان تاجیک و افغان از جنگهای داخلی دهۀ اخیر، تهران: وزارت امور خارجه 1380، 161 ص.
- زادروز درد، تهران: نشر بلخ و بنیاد نیشابور،1374، 92 ص.
- گلچینی از اشعار گلرخسار صفیاوا. برگردان از الفبای کریل به فارسی میرزا شکورزاده. تهران: الهدی،1373، ۳۱۴ ص.
- تنهاتر از تنهایی، گلچین اشعار گلرخسار صفی ، تهران: الهدی، 1388، ۴۰۰ ص.
- مجموعه اشعار گلخسار. با مقدّمۀ سیمین بهبهانی. تهران: نگاه،1395، ۷۵۲ ص.
- یک پنجره مهر. گزیدۀ غزلهای گلرخسار صفی، شاعر تاجیک. گزینش و برگردان از سیریلیک محمدجواد آسمان. تهران: نشر ثالث،1395، ۲۷۶ ص.
- سکرات، به کوشش هدیۀ شریفی، تهران: اطلاعات، ۱۳۹۱، ۵۶۸ ص.
- آیت عشق (نقل از رستم عجمی)
*****
در پایان با توجّه به دلبستگی که این شاعر و دیگر تاجیکان به سرزمین بخارا دارند، شعری را با عنوان « ای بخارا» که در شهر دوشنبۀ تاجیکستان به تاریخ خرداد 1383 سروده شده، به ایشان تقدیم می شود. امید که این تحفۀ ناقابل را بپذیرد:
ای بخارا
بر زبان آرم چو نامِ مهربانت، ای بخارا
میکند دل آرزوی آستانت ای بخارا
چون صدف، گوهر برآوردی، چون اخترهای تابان
آرزو دارم که بینم جاودانت ای بخارا
نام ِ زیبای تو، زینت میدهد لوح ِ زمان را
من همیخواهم به دوران، شادمانت ای بخارا
کوی تو مهد ِ محبّت، گنج ِ عشق و شور و دانش
شهره در عالم، نوای شاعرانت ای بخارا
میسرود ایکاش از نو، رودکی شعری طرب زا
در هوای بوی ِ جوی ِ مولیانت ای بخارا
طبع ِ «مسرورم» پی ختم سخن این نکته گفت:
شادباش و دیر زی با همدمانت ای بخارا
کتابنامه
عجمی، رستم: «منشور ادبیّات» (دربارۀ گلرخسار صفیاوا و چند شعر از او) شعر، ش ۵۷ (خرداد ۱۳۸۷)، صص ۶۴-۶۵.