پرونده متروپل آبادان تنها و صرفا یک رویداد محلی نیست، بلکه نمایی از نوک قله ساخت و سازهای غیرکارشناسی و رانتی است
ساختمان نوساز متروپل که هنوز به بهرهبرداری کامل نرسیده بود پس از لرزش کوتاه به طور کامل ویران شد و از بنای ساختمان چیزی نماند مگر بیتدبیری و خراب شدن سازهای که از روز اول به صورت نادرست و غیرکارشناسی و با رانتخواری و کسب سود نجومی بالا رفته بود.
آبادان زیر آوار ماند، خشت اول ساختمان متروپل، بد نهاده شد. داستان همیشگی خشت اول؛ همان خشتی که نهفقط آبادان که همه ایران را ماتمزده کرد. اما خشت اول را چه کسی بنا نهاد؟ مالک؟ مهندس؟ ناظر؟ شهردار؟ شورای شهر؟ استاندار؟ وزیر مسکن؟ رئیس مجلس؟ رئیس دولت؟ چه کسی و چه کسانی؟ مسببان واقعی خشتهای اول چه کسانی هستند و خشتهای اول در دست چه کسانی؟ خشتخشت معماریشان کج بوده است، آنها که نمیدانند چگونه باید معمار باشند. همین میشود که همیشه باید از آخر کار واهمه داشته باشیم.
فروریختن ساختمان تجاری ده طبقه در آبادان نمایی از نبود نظارتهای کارشناسی و آب شدن مدیران مسئول و مسئولیتپذیر است. ساختمان متروپل نشانهای روشنی از آن است که میتوان با استفاده از ترفندهای بیپایان شعبده، روشهای قالتاق بازی، کسب کارنامه سراسر جعلی، دریافت لوح تجلیل و قدرانی از سازمانهای رسمی و غیررسمی و شانتاژ رسانهای به صورت افسانهای در ساخت پروژههای کلان شهری رشد کرد و هیچ کس را به دلیل داشتن توهم «خدمت به مردم شهرم» در آدم حساب نکرد.
دیدن نماهای قبل و بعد از فروریزی ساختمان برای بررسی بیشتر بسیار مهم است. پرونده متروپل آبادان تنها و صرفا یک رویداد محلی نیست، بلکه نمایی از نوک قله ساخت و سازهای غیرکارشناسی و رانتی است. اینگونه پروندهها را میبایست باز نگاه داشت تا به بنیانهای ناسالم رویکردهای مدیریت رسید.مدیران وقت شهری و مهندسان در هنگام بازدید چه چیزی و کدامین بخشهای ساختمان را بازدید کردند؟ آیا کجیها را ندیدند؟ آیا به سایر گزارشهای کارشناسی در هنگام احداث بنا دقت نکردند؟ چرا چشمهای خودشان را نسبت به گزارشهای ارسالی بسته نگاه داشتند و گمان بردند برخی از مهندسان و روزنامهنگاران محلی برای باجخواهی اقدام به تهیه و ارسال این گزارشها به نهادهای ناظر کردند؟
حادثه متروپل میگوید حال مردم ایران خوب نیست.شاید وقوع حادثه غمانگیز متروپل آبادان بهانهای باشد برای حضور تاثیرگذار نهادهای ناظر و مدیران ارشد کشوری تا دقیقا و بهتر از همیشه صدای بیصدا و مظلوم مردم آبادان را بشنوند و بخشی از خواستههای به حق و برزمین مانده ساکنان نجیب این دیار را پس از سالها خون دل خوردن به سرانجام برسانند.