روز قدس؛ روز حریّت انسانی و تدبیر امنیت جهانی
حمایت از نهضت فلسطین در روز قدس در حقیقت مشارکت و همگامی با سنن غیرقابل تغییر الهی است. بر اساس این الزام، ماهیت ذاتی تفکر و ایدئولوژی صهیونیست در عدم تمکین از سنن الهی، لجاجت با تدابیر و ممانعت از اجرای حدود الهی قرار دارد.
به گزارش پایگاه خبری طلوع یزد به نقل از ترشیز خوان؛ در یک نگاه منطقی مشارکت فعال در روز جهانی قدس – که امسال پس دو سال مجددا شکل حضوری پیدا میکند – دیگر تنها یک واجب مذهبی و شرعی نیست بلکه وظیفهای راهبردی است که، علاوه بر تدبیر اسلامی – انقلابی، یک امر فطری – انسانی و مبتنی بر سنن الهی محسوب میشود که ریشه در ویژگیهای مانند: شرافت اخلاقی، عزت دینی، اعتبار اجتماعی و آزادگی انسانی دارد.
با این وجود چند الزام راهبردی برای مشارکت پویا در بزرگ داشت این روز سرنوشت ساز وجود دارد:
الزام اول. همگامی با سنن الهی
حمایت از نهضت فلسطین در روز قدس در حقیقت مشارکت و همگامی با سنن غیرقابل تغییر الهی است. بر اساس این الزام، ماهیت ذاتی تفکر و ایدئولوژی صهیونیست در عدم تمکین از سنن الهی، لجاجت با تدابیر و ممانعت از اجرای حدود الهی قرار دارد.
آنان سابقه عدم تمکین از سنن الهی، پیامبران صالح، انحراف در ادیان توحیدی و ننگ کشتار انبیاء الهی را در کارنامه سیاه خود دارند و به همین خاطر مهر نفرین ازلی و لعن ابدی الهی بر مبانی فکری، مدل حکمرانی و سبک زندگی اجتماعی و اقتصادی آنان حک شده است. بر اساس سنن الهی مورد تاکید قرآن کریم، یهودیت صهیونیستی هرگز در هیچ جغرافیای مکانی و در هیچ مقطع زمانی به وادی امن آسایش و در آخرت به ساحل آرامش خاطر نخواهند رسید. مبتنی بر این سنت تاریخی؛ ذلت، وحشت و اختلاف، پیوندی ناگسستنی با حیات مادی و اجتماعی آنان دارد.
الزام دوم. ادراک تدابیر استعمار نوین
بررسی کارکرد ایدئولوژی صهیونیستی در طول تاریخ حاکی از؛ حیات زالو صفت آنان بر تارک تاریخ بشر است. به گونهای که آنان بسیاری از منابع کمیاب و سرمایههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و وسایل ارتباطی – اجتماعی در جوامع میزبان را از طریق رباخواری در انحصار گرفته و به یغما برده اند. این ویژگی یهودیت صهیونیستی، باعث شده که تمامی جوامع میزبان (حتی در کشورهای که از آنان دفاع میکنند) از حضور مخرب آنان در عرصههای مختلف جامعه خود نارضای باشند و این نارضایتی را به صورت پیدا و پنهان اظهار نمایند و تلاش گستردهای نمایند تا با استفاده از ترفندهای گوناگون، دست این انگلهای زالو صفت را از منابع خود کوتاه کنند. بنابراین حمایت کشورهای غربی اعم از اروپا و آمریکا از تشکیل دولت یهود با ایدئولوژی صهیونیستی در سرزمین فلسطین، در حقیقت ترفندی انگلیسی- اروپایی برای دور کردن صهیونیستها از منابع کمیاب و دست اندازی آنها از سرمایههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشورهای غربی از یک سو و تزریق ویروس سرطان صهیونیسم به ژئوپلیتیک اسلامی به عنوان مهمترین دژهای مانع در مسیر سلطهگری آنان، از سوی دیگر بوده و هست.
الزام سوم. حمایت از حیات انسانی
از منظر هنجارهای انسانی و قواعد حیات بشری، همراهی با مردم مظلوم فلسطین و مشارکت در روز جهانی قدس، بستری مناسب برای التیام زخم تعدی و تجاوز به پیکره انسانت و انسانهای مظلوم، فارغ از مذهب و ملیت آنان است که خود بازتاب دهنده مرز آزادگی و بردگی انسان در برابر صاحبان زر، زور و تزویر در دوره معاصر میباشد. در حقیقت انتظار حداقلی از ما به عنوان انسان این است که اگر دین نداریم لااقل به تعبیر سرور آزادگان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) آزاده باشیم. بنابراین به تعبیر استاد شهید مطهری امروز یافتن انسان گرک صفت و تجاوز پیشه نیاز به مرور زندگی قاتلان امام حسین (ع) و شهدای کربلا و در صحنه عاشورا ندارد و کافی است به رسم آزادگان، به سرنوشت مردم مظلوم فلسطین بنگیرم تا جنایتکاران عاشورا را در شکل و شمایل مدرن آن ببینیم.
️ الزام چهارم. مقابله با اپیدمی نژادی- تاریخی
صهیونیسم قبل آنکه یک ساختار حکومتی، یا عقیده دینی و یا یک پدیده اجتماعی باشد، یک ایده ویروس و اپیدمی نژادی، و عصبیت تلمودی در عرصه جهانی است. که اساس تفکرات خود را بر «قوم برگزیده»، «ارض موعود» قرار داده است و مبنای رویکرد عملی خود را بر «نفوذ در فضای فکری – اندیشهای»، «استحاله فرهنگی – معنوی»، «سلطه بر عرصههای ارتباطاتی – رسانهای» و «سیطره منابع مالی – اقتصادی» بنیان نهاده است.
️ترکیب آن عصبیت نژادی – قومی و ارض موعود و این رویکرد نفوذ، استحاله، سلطه و سیطره، منجر به تولید و توسعه مصیبتهای متعدد سرطانی شده است. بگونهای که اثرات مخرب آن پا را از غصب یک سرزمین فراتر گذاشته و باعث آلودگی عرصه بانکداری به ربا به عنوان مهمترین ابزار جنگ باخدا، توسعه نفاق و دشمنی در عرصه سیاسی، تکثیر فساد اخلاقی در عرصه فرهنگی و رسانه و تولید ادیان ساختگی، اندیشههای خرافی و فرقههای انحرافی متعدد شده است.
الزام پنجم. صیانت از مصالح و منافع ملی
در این زمینه، اهمیت دفاع از حفظ، بقاء و تدوام مقاومت در روز قدس، در حقیقت حفاظت و صیانت از مصالح و منافع ملی و ایرانی است. چرا که بنابر ایده زیادهخواهی و خوی تجاوزطلبی صهیونیسم، در صورتی که ما و یا سایر ملل غیریهودی نتوانیم با روحیه تجاوزگری آنان در مبداء تولد حیات نامشروع شان یعنی در سرزمینهای اشغالی مقابله کنیم، برای مدیریت نفوذ انگل سرشت و توسعه طلبی موریانه وار آنان باید، در سرزمین خودمان با هزینه بسیار سنگین و در عرصه های امنیتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با آنان مواجه سختتری داشته باشیم.
مصادیق و نشانههای زیادی از این مواجه در تاریخ بشریت وجود دارد که از آن جمله: نفوذ یهودیان در دربار خشایارشا و کشتار بزرگ ایرانیان در آن دوره، نفوذ یهودیان در سرزمینهای حاصل خیز اطراف مدینه در صدر اسلام و مزاحمتهای آنان برای رسالت پیامبر اعظم (ص) و حکومت نوپای اسلامی، نفوذ صهیونیستها در ساختار سیاسی و امنیتی ایران قبل از انقلاب و آموزش شکنجه و انتقال روحیه تجاوزگری به سازمانهای امنیتی رژیم شاه، تجاوز روزانه به جان و مال مردم به فلسطین، لبنان و سوریه و..️.
استنباط راهبردی
آنچه که حضور آگاهانه و مسئولانه – حتی فعالیت مجازی – در پاس داشت روز جهانی قدس را الزامی میکند، در حقیقت همراهی با سنن الهی، افشای ایده و رویکرد ناحوانمردانه، مقابله با ترفند سلطهگران در اخراج صهیونیستها از اروپا، کمک به لانه سازی آنان در مهمترین پایگاه و قلب جهان اسلام، پیروی از قواعد آزادگی عزتمندانه در حیات انسانی و در نهایت دور نگهداشتن منافع و مصالح ملی از روحیه مخرب و تجاوزکارانه ایدئولوژی انگلی – سرطانی صهیونیسم جهانی و منطقهای است.
مبتنی بر سنن قسری (ذاتی) و قهری الهی چند یافته قابل تامل است:
اولا: از آنجا که قدس، قلب همه ادیان توحیدی است، بنابراین امروز بیش از آنکه قدس نیازمند حمایت ما و جهانیان از مظلومیتش باشد، جهان توحیدی محتاج تدبیر مقدس برای منزه سازی شریانهای حیاتی اش از سرطان بدخیم و سراینده صهیونیسم است.
ثانیا: این مفروض قابل توجه است که صهیونیسم جهانی در فلسطین جمع شدهاند تا تدبیر الهی در باره آنان و به دست صالحان، عملیاتی شده و این لکه ننگ برای ابد، از دامن بشیریت پاک شود.
ثالثا: وجود سرطان صهیونیسم در فلسطین و در مسیر نابودی، سنگ محک برای توحید مداران حامی مظلوم و دغل بازان حامی ظالم و یا بیهمتان ساکت در برابر تجاوز و متجاوز باشد.
در مجموع؛ بر اساس سنن الهی همراهی با این قوم لجوج و تجاوزگر، به منزله مشابهت با آنان و نتیجه آن؛ مشارکت در جنایت آنان در کوتاه مدت و ملازمت در ذلت و ناامنی دائمی در بلند مدت خواهد بود. چنانکه برائت از تجاوزگری آنان؛ همراهی با سنن قطعی و تقدیر منتهی به رضایت الهی است.
بنابراین براعت از صهیونیسم یک طرح چند منظوره است که پیامد اصلی آن؛ از یک سو دفع بلا و ناامنی از زیست انسانی و اجتماعی را به ارمغان میآورد و از سوی دیگر زمینه ساز جذب آرامش باطنی و جلب آسایش آخروی را به دنبال دارد.