بررسی ماهیت و عملکرد داعشی در دوران پسا داعش/ مبانی نظری و مسئله
بررسی ماهیت و عملکرد داعشی در دوران پسا داعش از خلافت بغدادی تا خلافت مجازی و از فرمت نظامی تا فرمت امنیت
به گزارش پایگاه خبری طلوع یزد به نقل از پایگاه خبری ترشیزخوان ،ژان بودریارد فیلسوف پست مدرن فرانسوی، صاحب و واضع نظریه «وانمودها و فراواقعیت»، معتقد است: رسانههای ارتباطی و اطلاعاتی – و شبکههای اجتماعی – در دوره جدید از طریق ترکیب گفتمان و انگارههای تصویری، نوعی تصویر شبیهسازی شده از واقعیت القاء میکنند که ممکن است یا بخشی از واقعیت باشد و یا اصلا واقعیت بیرونی نداشته باشد.
با تکیه بر نظریه وانمودها یا شبیهسازی ژان بودریارد؛ و مبتنی بر سیطره شبکههای ارتباطی و اجتماعی بر سپهر فکری تودهها، میتوان ادعا نمود که؛ به احتمال زیاد در دوره پسا داعشی، آنچه در عرصه جغرافیایی و جلوههای عینی از قدرت تکفیری ها مواجه هستیم و خواهیم بود؛ «نوع بدلی از واقعیت خلافت خرافی» و یا حتی «نوع شبیهسازی شده از عملیات تروریستی»آنان است.
به تعبیر دیگر میراثداران خلافت داعشی با تکیه بر اتسمفر مسلط بر فضای مجازی و قابلیتهای آن در تلاش هستند تا از طریق تمرکز بر«مدیریت متوحشانه ایدئولوژیک» و درهم آمیختن آن با تصاویر مجازی، دیده شوند.
آنها به منظور تداوم بقاء خود، در پی آن هستند تا از طریق ارائه برخی از نمادهای شبیهسازی شده مانند عملیاتهای محدود نظامی در اشکال مختلف – مثل حادثه تروریستی حرم رضوی – نشان دهند که حضوری قدرتمند و موثر دارند.
با منطق مذکور؛ ما در دوره پس از “خلافت عراق و شام”، با پدیده متفاوت از خلافت مواجه هستیم که تگارنده آن را با تعبییر “خلافت مجازی” معرفی می کنم.
در این مدل از حکمرانی؛ شبح و یا نمادی از خلیفه به عنوان عنصر محوری برای حفظ عناصر سلفی – تکفیری، موضوعیت دارد؛ هرچند ممکن است در عالم واقع خلیفه و خلافتی وجود نداشته باشد. کارکرد اصلی این نوع از حکمرانی، باورپذیر کردن وجود خلافت و خلیفه؛ از طریق درهم آمیختگی بخشی از واقعیت و مصادیقی از خیال در ساحت نظر از یک سو و فعال نگه داشتن و عملیاتی کردن افراد دارای انگیزه افراطی – تکفیری از سوی دیگر با استفاده از “صنعت خشونت” و “مدیریت توحش” است.
بنابراین موضوع پدیدههای بازگشت داعش، توسعه اقدامات خشونت پایه و امکان تشکیل مجدد خلافت ممکن است در همین چارچوب قابل تفسیر باشد.
چنانکه متذکر شدم، به رغم آنکه جریان افراطی – تکفیری در تلاش است از طریق نهادسازی، وضعیت بحرانی موجودش را فراتر از قابلیتهای بالقوه و ظرفیتهای بالفعل خود نشان دهد؛ اما نادیده انگاری این پدیده ایدئولوژیک سیاسی و امنیتی باعث غفلت از حوادثی همچون رخداد حرم رضوی – که نه اولین و نه آخرین آن است – خواهد شد.
در همین راستا مقام معظم رهبری در پاسخ به نامه ۳۰ آبان ۱۳۹۶ سردار شهید حاج قاسم سلیمانی که بشارت پایان حکومت داعش را دادند، نوشتند: «تأکید میکنم که؛ از کید دشمن غفلت نشود. آنهایی که با سرمایهگذاری سنگین، این توطئهی شوم را تدارک دیده بودند؛ آرام نخواهند نشست، سعی خواهند کرد آن را در بخشی دیگر از این منطقه و یا به شکلی دیگر، دوباره به جریان افکنند…»
پاسخ رهبری انقلاب که با شواهد تاریخی انطباق دارد؛ نشان دهنده وجود رگههای تاریخی، تدابیر راهبردی و سیاستهای پنهانی در زنده نگهداشتن گروههای افراطی – تکفیری است.
با این وجود به رغم پایان دولت تکفیری و فروپاشی سرزمین آنها در عراق و شام، فرسایش اندیشه سلفی – تکفیری و سایش انگیزه افراطی – تروریستی، غفلت از این پدیده ضد امنیتی؛ هم از نظر تاریخی، هم در منطق عقلانی و هم از منظر راهبردی قابل توجیه نیست. پس مسئله اصلی در چگونگی بروز و ظهور آنها در عرصهها و صحنههای مختلف است.
ادامه دارد…